سپنتا مینو

سپنتا مینو به معنی خرد مقدس است

سپنتا مینو

سپنتا مینو به معنی خرد مقدس است

مسافری در وادی تضاد، هدف رسیدن به درک تن واحده است

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

عشق زمینی

جمعه شهریور ۲۳ ۱۳۹۷، ۰۲:۰۶ ب.ظ

ذات مقدس خداوند، همه‌ی هستی را با «عشق» متجلی کرده‌است و عشق الهی، عامل وجود هر چیزی در کل عالم است. به عبارت دیگر، اولین حرکت در خلقت، حرکتی مبتنی بر عشق بوده، در نظام آفرینش، همه‌ی حرکت‌های بعد از آن نیز همین ویژگی را داشته است.

در ازل پـرتـو حسنش ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد «حافظ»

نه تنها عامل تجلی، چیزی جز عشق و رحمت خداوند نیست، آن چه به آدم معنایی متفاوت از سایر مخلوقات بخشیده است، عشق است. او حامل امانت عشق شد؛ در حالی که آسمان و زمین از تحمل آن سر باز زدند.

آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعۀ کار به نام من دیوانه زدند «حافظ»

بدین سان آدم تنها موجودی شد که قابلیت درک و فهم عشق را پیدا کرد؛ قابلیتی که هیچ موجود دیگری از آن برخوردار نیست. درست است که همه مخلوقات الهی بر اساس عشق خلق شده اند و در عشق الهی شناور هستند، اما جز آدم هیچ یک از آن با خبر نیستند و بهره مندی آگاهانه ندارند.

فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز «حافظ»

و یا:

بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی کاندر آنجا طینت آدم مخمر می کنند «حافظ»

به طور کلی «آدم» عشق را در سه مرحله تجربه می کند:

مرحله ی اول: در این مرحله، پس از آن که «آدم» مورد سجده قرار گرفت و متوجه شد که همه ی هستی به خاطر او به وجود آمده است و حتی خود خداوند نیز به دلیل خلقت او به خود تبریک می گوید، به خود معطوف شد و به دنبال این که پی به وجود خود برد، عاشق خویش شد. به این ترتیب، او اولین مرحله ی عشق را تجربه کرد و به خود شیفتگی مبتلا شد و به همین دلیل، به هیچ توصیه ای توجه نکرده، به درخت هستی نزدیک شد تا خود آن را تجربه کند.

مرحله ی دوم: در حال حاضر همه ی ما تحت نام بشر در حال تجربه ی این مرحله هستیم. ما در این مرحله از قابلیتی دو گانه برخوردار بوده، قادریم هم عاشق خودمان باشیم و هم عاشق چیزی یا کسی غیر از خود؛ یعنی بین عشق به خود و دیگری در نوسان هستیم. تا این که بتوانیم به طور کامل این عشق را به غیر از خود معطوف کرده، جلوه ی رحمانی پیدا کنیم و از خود شیفتگی نجات یابیم.

نوزادی که در این دنیا پا به عرصه ی وجود می گذارد، خود شیفته متولد می شود. در نتیجه، همه علاقه و توجه او را در رابطه با رفع نیازهایش بوده، حتی اگر مادرش را طلب می کند، برای رفع گرسنگی است. البته اگر احساس گرسنگی نبود و طالب مادر نمی شد، نمی توانست رشد کند و پس از بلوغ، با کمال و تعالی، خود را از خودشیفتگی برهاند.

مرحله ی سوم: در مرحله ی سوم، انسان به طور کامل عشق خود را معطوف به غیر خود می کند. این مرحله که در آن، عشق معطوف به بیرون خواهد بود، مرحله ی تجربه ی رحمانیت است.

رحمانیت = عطف کامل به بیرون = عشق کامل = عشق پخته

خورشید در بخشندگی نور رحمانیت کامل دارد و بدون این که برایش مهم باشد به چه کسی می تابد و آیا در قبال این تابش چیزی دریافت می کند یا نه و مورد ستایش قرار می گیرد یا مورد تنفر، چنین بخشش می کند. درختی که میوه و ثمر خود را ایثار می کند نیز، هرگز نمی پرسد ثمره ی آن را چه کسانی می خواهند تناول کنند و در عوض، چه پاداشی به او خواهند داد. عشق پخته همین ویژگی را دارد و در تجربه ی آن، عطف کامل به بیرون است و از خود دیگر خبری نیست.

از مردمک دیده بباید آموخت دیدن همه کس را و ندیدن خود را

«خواجه عبدالله انصاری »

همه ی اجزای هستی در اوج کمال خود قرار دارند؛ اما فرق آدم با سایر اجزا در این است که آن ها از وجود و کمال خود بی خبرند و نسبت به قابلیت هایشان آگاهی ندارند. در صورتی که آدم به وجود خود آگاه است و آگاهانه به سمت رحمان شدن به پیش می رود. در واقع، به غیر از انسان هیچ موجودی از وجود خویش آگاه نیست. برای مثال حیوانات، گیاهان و خورشید نمی دانند که وجود دارند.

یکی از تجاربی که در حلقه ی » انا لله و انا الیه راجعون» به آن می رسیم، حرکت به سوی «اسماء الله» و رسیدن به آن، از جمله حرکت آگاهانه به سوی رحمانیت است. وقتی «بازگشت همه به سوی اوست» و وقتی او «رحمن» است، به این معنی است که به سوی رحمانیت او می رویم.

در این دنیا، عشق زمینی در رسیدن به مرحله ای از عشق که تجربه ی رحمانیت است، نقش دارد. عشق زمینی مانند تکه پنیری است که جلوی لانه ی موشی گذاشته می شود تا موش به خاطر آن تکه پنیر از لانه ی خود بیرون بیاید. آنچه انسان را از خود شیفتگی (که مرحله ی اول عشق است) بیرون می کشد، عشق به غیر خود است. انسان به واسطه ی این عامل و با دور شدن از خود، عشق خدا را می یابد. در حقیقت، عشق به دیگری عاملی می شود تا به مدد آن از خود جدا شده، تجربه ی از خود بی خود شدن و رهایی از خود شیفتگی حاصل شود.

تا تــــــو پیدایی خــدا باشد نهان تو نهان شو تا که حق گردد عیان

«اسیری لاهیجی»

به هر حال عشق زمینی، عاملی است که در نهایت انسان را به عشق خدا می رساند:

عاشقی گر زین سر و گر زان سر است عاقبت ما را بـــدان سر رهبر است

«مولانا»

برای رسیدن به بالاترین درجه ی عشق، باید پله پله مراحلی را طی کرد که با پیمودن آن، انسان به تدریج تاب و تحمل عشق بزرگ الهی را پیدا می کند.

این از عنایت ها شمر که از عشق پیش آمد ضرر عشق مـــجازی را گذر بر عشق حق است انتها

غازی به دست پور خود شمشیر چوبین می دهد تا او در آن استا شود شــــمشیر گیرد در غزا

عشقی که بر انسان بود شــمشیر چوبین آن بود با عشق رحــمان می شود چون آخر آید ابتلا

«مولانا»

اگر به یک فرد مبتدی شمشیر واقعی داده شود، به طور حتم به خود و دیگران صدمه وارد خواهد کرد. بنابراین، لازم است با شمشیری چوبین تمرین کرده، پس از آن شمشیر واقعی در دست بگیرد. در تجربه ی عشق الهی و قرب و نزدیکی به او نیز آمادگی هایی لازم است. در هر مقطع از چرخه ی «انا لله و انا الیه راجعون»، به نوعی این آمادگی حاصل می شود. آدم در حرکت خود در چرخه ی «انا لله و انا الیه راجعون» آمادگی های دیگری نیز کسب می کند که در پایان موجب لقاء رب می شود. در این دنیا یکی از عوامل مؤثر برای این هدف، تجربه ی عشق زمینی است که به آن عشق مجازی هم گفته می شود. در حکمت الهی مقدراست که او با تجربه ی این عشق، پله ای از مدارج رحمانیت الهی را طی کرده، به درک آن نایل شود.

حکمت حق در قضا و در قدر کرد ما را عاشقان همدگر

«مولانا»

قابلیت کسب تجربه ی عشق، یکی از نقاط عطف در طراحی انسان، است؛ اما به طور عمده، انسان ها عشق را نوعی اسارت تلقی می کنند که طرفین را در جریان یک عشق زمینی در گیر می کند. در حالی که در طرح الهی، عشق عاملی است برای تجربه ی وحدت زمینی و رسیدن به یکتابینی. با رسیدن عاشق به یکتابینی نمی توان نظر او را از معشوق منحرف کرد. او در قالب عشق یکتایی می بیند و در عشق موحد می شود. توحید، درک یکتایی خداوند است که با درک یکتایی تجلیات الهی یعنی درک تن واحد هستی و درک آدم به دست می آید. گوشه ای از درک این یکتایی در تجربه ی وحدتی حاصل می شود که عشق زمینی ایجاد می کند. طراحی شگفت انگیز قابلیت این عشق در وجود انسان شاهکار خلقت بوده، بی دلیل انجام نشده است. او می تواند از درس وحدتی که در این تجربه به دست می آورد، در حرکت به سوی کمال بهره برد.

آن نفس که عاشق شد، اماره نخواهد شد

«مولانا»

در این جا منظور از عشق زمینی عشقی است که سود جویی عقل در آن وجود ندارد و عاشق معشوق را برای منفعت خود نمی طلبد. بسیاری از انسان ها به جای بهره مندی از قابلیت عشقی که در وجود خود دارند، عشق بر پله ی عقل را دنبال می کنند. می توانیم به این خواستن عقلانی که با خواستن از روی عشق به کلی متفاوت است،»دوست داشتن» بگوییم. خواستن بر پله ی عشق، متضمن تامین منافع انسان نبوده، ممکن است که حتی جان او را نیز به خطر اندازد. در حقیقت، دوست داشتن با عاشق بودن به طور کلی متفاوت است زیرا دوست داشتن بر اساس توصیه ی عقل است. عشق اغلب انسان هاً عشق عقلانی است. در این موارد، این عقل است که پیشنهاد دوست داشتن را می دهد؛ اما با عشق اشتباه گرفته می شود.

لا ابالی عشق باشد نِی خرد عقل آن جوید کزآن سودی برد

«مولانا»

حتی گاهی مواقع ممکن است عوامل دیگری به گونه ای کاذب عشق تلقی شود. برای مثال، در مواردی، جوان یا نوجوانی که به منظور تحصیل در دانشگاه از پدر و مادر خود دور می شود و ناخودآگاه از باب داشتن تکیه گاهی که قبلاً از آن برخوردار بوده است، احساس خلاء می کند، به دنبال تکیه گاه جدیدی می گردد تا بتواند آن را جایگزین تکیه گاه قبلی کند. در این صورت ممکن است اولین فردی را که سر راهش قرار می گیرد برای جبران این کمبود انتخاب کرده، به او احساس علاقه کند.

بدیهی است که ریشه ی این علاقه، عقلانی و ناخودآگاه بوده، اگر پس از مدتی شرایط تغییر کند و به گونه ای فرد مستقل تر شده، برای او احساس نیاز به وجود تکیه گاه اهمیت خود را از دست بدهد، از انتخاب خود و از این که روزی به آن شخص ابراز علاقه کرده است، تعجب کرده، احساس کند در انتخاب خود مرتکب اشتباه شده است. در این صورت، به یکباره همه ی آن دوست داشتن زیر سوال رفته، همین امر منجر به جدایی می شود.

در واقع اگر علت تمایل و علاقه از بین برود، آن علاقه نیز متزلزل شده، تاریخ انقضای آن به سر می رسد. زیرا تمایلات احساسی که با منفعت طلبی عقل ایجاد می شوند، تاریخ مصرف دارند و می توانند جایگزین پیدا کنند.

عده ای از انسان ها به واسطه ی فعال بودن نرم افزار عقل و عدم بهره برداری از نرم افزار عشق، از قابلیت عشق ورزی ضعیفی برخوردار هستند و گمان می کنند همه چیز را می توان با روابط منطقی حل و فصل کرد یا به نتیجه رساند. این موضوع برای بخش احساسی و عاطفی زندگی آن ها بسیار خطرناک است و به طور معمول، منجر به شکست های سختی می شود.

برداشت ذهنی بسیاری از همین افراد این است که عشق زمینی یک قمار است که یا در آن برنده می شویم و یا بازنده و اگر در قمار عشق برنده نشویم، زندگی بر باد رفته، فنا می شود. حتی، عده ی زیادی از آنها به دلیل این ناکامی در همان دوران جوانی دچار سرخوردگی، افسردگی، بد بینی و … می شوند. به طور کلی، به ندرت به فلسفه ی عشق و هدف و منظور از آن توجه شده است و از آن جا که همه ی عشق های عقلانی تاریخ انقضا دارند، درصد قابل توجهی از افراد باید در انتظار شکست و ناکامی باشند.

کاربرد نعمت الهی عشق در نظام خلقت، شکوفایی انسان است. این نعمت می تواند به او رشد و تعالی ببخشد؛ اما در عمل، سوء برداشت از آن و عدم درک عشق بر پله ی عشق، می تواند منجر به پژمردگی و افسردگی شده، به سقوط و سرگردانی انسان و حتی بیماری های مختلف منتهی شود. از این بد تر آن است که عده ی زیادی نیز با شکست در این قمار، دست به خودکشی می زنند و به این ترتیب، یک ارزش بزرگ الهی تبدیل به ضد ارزشی بسیار پست، زشت و کریه می شود.

همه ی این مشکلات به این دلیل به وجود می آید که اکثر انسان ها (خصوصاً نسل جوان که در آغاز راه زندگی، بیشتر در معرض این تجربه ی بزرگ قرار می گیرند) درباره ی عشق زمینی به بینش، فهم و درک لازم نرسیده اند. بنابراین، لازم است که منظور و فلسفه ی این تقدیر الهی آموزش داده شده، شفاف و آشکار شود و شاید بهتر باشد که از همان دوران کودکی مقدمه ی این آموزش آغاز گردد و بینش آنان در این زمینه اصلاح شود تا از بروز فجایع بعدی جلوگیری به عمل آید. از جمله، لازم است که مفاهیم بنیادی پله ی عقل و پله ی عشق مورد تعلیم قرار گیرد. به هر حال باید دانست که انکار اشکالات مطرح شده، به رفع آن ها کمکی نمی کند و آنچه می تواند راهگشا باشد، تجهیز به بینش صحیح درباره ی عشق زمینی است.

 

کتاب بینش انسان صفحه 45

۹۷/۰۶/۲۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
سپنتا مینو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی